Sunday, September 6, 2009

غار

ميتوان جوشش سنگ بود بر مرگابه هاي غار

كه رگان مسموم تو را مانند

ميتوان تك دست ناشناسي شد به كنج عكس عروسي مادربزرگ

و تازه شد در گرمي نفس هاي بيدار-خابي محتضرت


بيارام كه دنياي راه راهِ خاب ، تبعيدگاه شماست

كه مردمكاني شريف داريد

پيچيده در ملافه هاي خاب

ملافه هاي پاكِ مرگ



*خاب اوّل مثل خاب ديدن

**خاب دوّم مثل خابيدن

No comments:

Post a Comment